دستورالعمل ماده 31 قانون تشكیل دادگاههای عمومی و انقلاب 1373 مصوب 1375/06/28
دستورالعمل ماده 31 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب 1373 با موضوع درخواست اعاده دادرسی توسط دادستان کل کشور مصوب 1375/06/28 دادستان کل کشور
شناسنامه دستورالعمل ماده 31 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب 1373:
تاریخ ابلاغ: 1375/06/28
مرجع تصویب: دادستان کل کشور
تاریخ تصویب: 1375/06/28
بیشتر بخوانید:
آرای وحدت رویه قضایی راجع بـه موضوعات قانون آیین دادرسی مدنی
نظریات مشورتی راجع بـه موضوعات قانون آیین دادرسی مدنی
مجموعه مقررات مرتبط با قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب 1373
مقررات مرجع دستورالعمل ماده 31 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب 1373:
ماده 31 قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب مصوب 1373 ـ منسوخ 1379: محکوم علیه می تواند احکام قطعیت یافته هر یک از محاکم را کـه قابل درخواست تجدید نظر بوده از تاریخ ابلاغ حکم تا یک ماه از دادستان کل کشور درخواست رسیدگی بنماید. دادستان کل کشور در صورتی کـه حکم را مخالف بین با شرع یا قانون تشخیص دهد از دیوان عالی کشور درخواست نقض می نماید. دیوان عالی کشور در صورت نقض حکم رسیدگی را بـه دادگاهی هم عرض ارجاع می دهد. رای دادگاه در غیر موارد مذکور در ماده 18 غیر قابل اعتراض و درخواست تجدید نظر است.
متن دستورالعمل ماده 31 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب 1373:
1 ـ اگر درخواست اعمال ماده 31 در مهلت قانونی و کامل باشد در دفتر مخصوصی ثبت و جهت ارجاع بنظر جناب آقای معاون اول دادستان کل می رسد.
2 ـ اگر درخواست اعمال ماده 31 در مدت، ولی ناقص باشد در دفتر دیگری کـه برای این قبیل درخواست ها تخصیص داده می شود ثبت می گردد و پس از رفع نقص و ثبت در دفتر مخصوص ثبت ماده 31 جهت ارجاع بـه نظر معاون اول می رسد.
3 ـ اصلاح 1375 ـ اگر رفع نقص نشد درخواست مذکور ظرف 2 ماه از تاریخ ثبت تقاضا بـه ضمیمه گزارش مدیر دفتر دادسرای دیوان عالی کشور جهت اقدام، مقتضی بـه نظر معاون اول می رسد.
4 ـ درخواست های کامل و یا رفع نقص شده کـه جهت ارجاع نزد معاون اول فرستاده می شود بـه یکی از دادیاران ارجاع می گردد و دادیار مرجوع الیه با مطالبه و مداقه در آن اگر لازم دانست پرونده را از مرجع قضائی مربوط مطالبه می کند والا بدون مطالبه پرونده با تنظیم گزارش اظهارنظر خواهد نمود. حتی الامکان باید پرونده ها کمتر مطالبه شود زیرا این امر گاهی موجب تعطیل یا تاخیر بدون جهت اجراء احکام قطعی می گردد.
5 ـ پس از اظهارنظر دادیار مرجوع الیه و ثبت نظریه در دفتر ثبت عرایض پرونده بنظر معاون اول می رسد تا بـه دادیار دیگری جهت بررسی و اظهارنظر مجدد ارجاع نماید.
6 ـ دادیار دوم اظهار نظر نیز همانند دادیار اول بـه نحو مذکور در بند 4 اقدام و اظهار نظر می نماید. (بدون گزارش)
7 ـ پس از وصول نظریه دادیار دوم و درج نظریه در دفتر ثبت عرایض، پرونده بـه نظر مسئول تنظیم امور ماده 31 جناب آقای صمدی اهری دادیار محترم دادسرای دیوان عالی کشور می رسد و ایشان با رعایت نوبت، وقت تعیین و بـه دادیار نخستین ابلاغ میشود تا در وقت مقرر موضوع را در جلسه ای کـه با حضور دادستان کل کشور، معاون اول دادستان و جناب آقای ادیب رضوی دادیار محترم دادسرای دیوان عالی کشور تشکیل می شود مطرح و دلایل نظریه خود و همچنین دادیار دوم را تشریح و توجیه نماید.
8 ـ برای ترتیب طرح پرونده ها نزد جناب آقای دادستان کل تاریخ ثبت درخواست ملاک خواهد بود مگر اینکه بـه دستور شخص دادستان کل طرح آن خارج از نوبت مقرر شده باشد.
9 ـ اصلاح 1375 ـ در صورتی کـه دادیاران اول و دوم مطالبه پرونده را لازم تشخیص ندهند هیچ مقامی بـه جز دادستان کل یا معاون اول در دادسرای دیوان کشور حق مطالبه پرونده را نخواهد داشت و نیز اگر هر دو دادیار موضوع را غیرقابل طرح در دیوان عالی کشور تشخیص دهند فقط شخص، دادستان کل یا معاون اول یا دادیار دیگری کـه دادستان بـه او ارجاع کرده باشد (دادیار سوم) حق مطالبه پرونده را خواهد داشت.
10 ـ در هر صورت اتخاذ تصمیم نهائی با دادستان کل کشور خواهد بود.
11 ـ رعایت این دستورالعمل کـه برای توحید رویه و جلوگیری از مطالبه بی وجه پرونده ها و تعطیل یا تاخیر اجراء احکام و بـه منظور اجراء صحیح قانون مقرر شده است الزامی است.
مرتضی مقتدائی ـ دادستان کل کشور